بیشتر شرکتهای کوچک و اندازههای متوسط با همجنسی شدیدی از محصولهایشان روبرو میشوند، و خودشان محصولهایشان ارزش زیادی اضافه نمیکنند در مورد مهارت. بنابراین، مشتریان که از محصولها با هم استفاده میکنند، نیازهای جزئیات و انتظار برای کیفیت در رئیس و کنترل کیفیت بخشهای پرداخت دقیق باید همیشه کنترل دقیق را حفظ کند، زیرا کیفیت زیادی میتواند به شرکت اضافه کردن نقشههای مختلف، بازرسی و هزینههای پیشگیریها نتیجه دهد. بنابراین، کیفیت بهتر، سود بالاتر. کنترل کیفیت باید بالاتر از استانداردهای پایین باشد که مشتریان می توانند قبول کنند.
اکثر بسیاری از شرکتهای خصوصی کوچک و اندازه متوسط تلاش میکنند که مشتریان را تجربهای از کیفیت محصولات بدهند که با یک قیمت کمتر از آن مسابقهها نیست. قصد باز کردن یک کارخانه فقط یک است: برای تولید سود. بهترین کیفیت ممکن است به طور ضروری رئیس را مستقیماً سود دهنده سازد، ولی افزایش ارزش نتیجه و ذخیره هزینههایی که توسط افزایش قدرت به چشم لخت میافتد، برای چشم لخت مشاهده میشود. بهترین رفتار های مختلف و مشکلات مانند مدیریت کارخانه، تحویل، کنترل کیفیت، مادهها، کارکنان و غیر از این همه هدف دارند که هزینهها
تحت شرایط سختترین افزایش برای نجات تمام صنعت تولید، مخصوصاً شرکتهای شخصی کوچک و وسیع اندازهای، این غیر منطقی و غیر منطقی است که به یک طرف به کیفیت یا قدرت تلاش کنند. بنابراین کنترل کیفیت باید بیشتر روی بهترین کیفیت از نقشههای سرمایهگذاری کیفیت و درآمد شرکت تمرکز کند. برای مثال، اگر قیمت واحد تهیه کننده بسیار کم است ولی کیفیت فقیره، چیزی که رئیس می تواند ببیند این است که قیمت واحد گزارش خرید از دیگر تهیه کنندهها کمتر است، که میتواند پول شرکت را نجات دهد، اما چیزی که نمیتواند ببیند این است که کیفیت تهیه کننده فقیره، و به شرکت هزینههای کیفیت و خ بنابراین کنترل کیفیت در تولیدات کوچک و اندازه متوسط هزینه کیفیت را قبل از تولید بهترین کیفیت محاسبه می کند، که بهترین راه موثری برای رسیدن دو بار از نتیجه با نیم تلاش است.
همچنین مدیران تولید نیاز دارند که برق تولید و ارزش خروجی ما را بهبود دهند در حالی که کیفیت بنیادی تولید را به جای گناه کیفیت برای مشکلات کیفیت. همچنین، ما می توانیم برق و سود را برای شرکت افزایش دهیم. این راهی است که برویم!